Overblog
Edit post Follow this blog Administration + Create my blog
March 9 2010 2 09 /03 /March /2010 15:07


شب یکشنبه برای اولین بار در زمستان این شهر برف شدیدی آمد. تماشای این برف برای بعضی ها بسیار هیجان انگیز، برای عده ای بی تفاوت و برای عده ای دیگر نگران کننده بود، چرا که خیابان های این شهر برای برف و زمستان مجهز نیستند. و برای من تماشای مردم شهری که در آن زمستانها به ندرت برف می آید از همه جالب تر بود. بعد از دو ساعت تمام خیابان ها سفید پوش شد و ماشین ها زیر برف رفتند. اما زیر برف و باد هنوز تراموای آبی رنگ را می شد دید که به آرامی در حرکت است. با اینکه یکشنبه ها مردم معمولا شب را به آرامی در خانه هایشان می گذرانند، آمدن برف به کسانی که هنوز بیرون از خانه هایشان بودند انگیزه ی بیشتر ماندن و تماشای برف را می داد، یا شاید حس ناخودآگاهی که می گفت فردا با این برف همه جا تعطیل است. من هم با عده ای از دوستانم وارد یک رستوران شدم. اما رستورانهایی هم بودند که به علت برف تعطیل کرده بودند، بعضی ها هم که در کل یکشنبه ها تعطیلند. داخل رستوران پر پیچ و خم و تمام دیوارهایش چوبی بود. مردم زیادی در آن نشسته بودند و با صدای بلند با هم حرف می زدند، به علاده چند دقیقه ای بود که بازی فوتبال مونت پلیه - بوردو شروع شده بود و در همه جای رستوران تلویزیون هایی قرار داشت که این بازی را نشان می داد، و حواس عده ی زیادی به این بازی جمع بود.ـ


گارسون قبل از اینکه سفارش بگیرد، گفت که رستوران در هر ساعتی ممکن است "به علت برف" بسته شود و دیگر سرویس ندهد. این را هم گفت که اگر کسی از شما با تراموا بر می گردد، ممکن است اگر برف شدید تر شود تراموا حرکت نکند. بعد از آن سفارش ها را می گیرد، و در حین سر و صدایی که بعد از از دست دادن دومین پنالتی تیم مونت پلیه بلند شد، دوستم توضیح داد که جریان بسته شدن اجباری رستوران در صورتی است که شهرداری اعلام کند به علت برف تمام مکان ها بسته شوند، که مشکلات رفت و آمد کمتر شود. پیش غذا روی میز گذاشته شده بود که صدای خشم مردم و سکوتی به دنبال آن روانه شد. بوردو یک گل به مونت پلیه زده بود.ـ


در طی رفت و آمد هایی که گارسون بر سر میز داشت، چند بار می شد که برای شوخی از دادن سرویس خودداری می کرد، "به علت برف". از پشت پنجره ها می شد دید که هنوز برف و باد شدیدی می آید. برف همه جا را پوشانده بود، نخل ها هم مثل کاج ها زیر برف رفته بودند. سوزی که از بین درخت ها می گذشت را از پشت پنجره هم می شد حس کرد. بیرون از این جا بسیار سرد بود، اما گرمای رستوران با در و دیوار چوبی و شومینه ها و مردم خوشحالش و چشم های خیره به تلویزیون ها انگار دنیای دیگری داشت، و وقتی مونت پلیه گل تساوی اش را به بوردو زد، کمتر کسی بود که از شادی فریاد نزند.ـ

Share this post
Repost0

comments